••• کتول میدرخشد •••

از شما دوست عزیز میخوام که در صورت استفاده از مطالب وبلاگ حتما نام وبلاگ را به عنوان منبع ذکر نمایید.ممنونم.

••• کتول میدرخشد •••

از شما دوست عزیز میخوام که در صورت استفاده از مطالب وبلاگ حتما نام وبلاگ را به عنوان منبع ذکر نمایید.ممنونم.

سلام بر همه دوستان

سلام به همه شما دوستان عزیز

خیلی ممنون از نظرهایی که دادین. خیلی خوشحال شدم.

سلام ویژه به دوستان خونه سازمانی که وبلاگ رو سرافراز کردن.

سال نوی میلادی رو به شما تبریک میگم.

وبلاگ چند تا تغییر کرده :

۱- محور افقی و عمودی رو به گفته دوست خوبم از وبلاگ دیوان شیدایی حذف کردم.

۲- آهنگ جدید دیگری رو باز هم از گروه Back Street Boys گذاشتم.

۳- حتما تا حالا دیدید. از این به بعد در سالروزهای مهم , در بالای وبلاگ به صورت مستقل مطالبی مربوط به اون روز منتشر میشه.

۴- یک ترانه تصویری از گروه " بک استریت بویز " پخش میشد اون رو هم به گفته دوست خوبم کنار گذاشتم.

۵- چند تا از دوستان لطف کردن و اشتباهات من رو بهم یاد آوری کردن.از این به بعد سعی میشه هر چند وقت یکبار به سوالات شما جواب بدم در یک یادداشت مخصوص و با موضوع پاسخ به سوالات شما

راستی از همتون دوباره ممنون به خاطر بازدید کردن از وبلاگ . طبق آماری که گرفتم در طی ۳ روز گذشته بیش از ۴۰۰ بار از این وبلاگ دیدن شده .

البته یه خواهش دارم اون اینکه لطف کنین هر طور که شده نظر بدین.

باز هم خیلی خیلی ممنون.

گفتگو با آل پاچینو: هیچوقت تا به حال شادی را درک نکرده‌ام

آل پاچینو

آیا فکر می‌کنید که فرهنگ ایتالیایی-آمریکایی در سینما و تلویزیون ناعادلانه تصویر شده است؟ برایم توضیح بدهید که فرهنگ ایتالیایی-آمریکایی چیست؟ 100 سال است که این‌جا هستیم. فرهنگ ایتالیایی-آمریکایی همان فرهنگ آمریکایی نیست؟ به این خاطر است که ما خیلی متفاوت هستیم، به خاطر ازدواج‌های قومی. اکثر افرادی که ایتالیایی هستند نیمه ایتالیایی هستند. بجز من. من کاملاً ایتالیایی‌ام. من بیشتر سیسیلی هستم و مقدار کمی از ناپل هم در من هست. من منتها درجه‌اش هستم. در این گفتگو که توسط ربکا وینترز کیگان برای مجله تایم انجام شده است این اسطوره بازیگری به سوال‌های خوانندگان این نشریه جواب داده است.

ریکی بایزاس از مانیل : احساس‌تان درباره این همه خواننده هیپ-هاپ ام‌تی‌وی که در قصر «صورت زخمی» دیده می‌شوند چیست؟

آل پاچینو : مردمی‌ترین فیلمی که تا به حال ساخته‌ام «صورت زخمی» بوده است؛ در سرتاسر دنیا. این موضوع برای من هیجان‌انگیز است. شگفت‌انگیز است. گاهی وقت‌ها فراموش می‌کنیم که این الیور استون بود که فیلمنامه آن را نوشته بود. او یک موجود سیاسی است و فکر می‌کنم سیاست یک لایه زیرین در فیلم است. و ترکیب او و برایان دی‌پالما باعث یک چنین جوشش و انفجاری شده است. این ترکیب کار کرد.

ماری کرادوک از پالم بی : بعد از دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری، آیا این حس بهتان دست داد که در حرفه‌تان ایمن‌تر شده‌اید مثلا از سال 1977؟

آل پاچینو : من در دانش‌ام نسبت به کارهایی که دوست دارم انجام بدهم ایمن شده‌ام (در حرفه‌ام). اما اگر یک بازیگر هستید به یک جور ناامنی احتیاج دارید. این کار زیر دیگ را روشن نگه می‌دارد. من هنوز به بازنشستگی فکر نکرده‌ام. وقتی شنیدم که پل نیومن در 82 سالگی بازنشسته شده شوکه شدم. بیشتر بازیگران دارند مثل سربازهای کهنه‌کار محو می‌شوند.

کوان ها از لیتل‌تون : چه کسی بیشتر از همه احساسات آل پاچینو را برانگیخته است؟

آل پاچینو : مطمئنا آن فرد من نیستم! کوین اسپیسی نزدیک شده است. جیمی فاکس هم ارتباط خوبی با من داشته است. چنین تقلیدی یک موهبت واقعی است. در لحن صدا. یک جورهایی مثل داشتن استعداد نواختن یک آلت موسیقی است.

دان کارمن شیمیزی از روچستر، نیویورک‌ : چه اتفاقی در کودکی‌تان بیشترین تاثیر را به نگاهی که هم‌اکنون به دنیا دارید گذاشته است؟

آل پاچینو : احتمالا آن اتفاق، باید همان اولین فیلم‌هایی بوده باشد که زمانی که یک بچه کوچک بودم مادرم مرا به دیدن آن‌ها می‌برد. وقتی مادرم از سر کار به خانه بر‌ می‌گشت، مرا به سینما می‌برد. این راهکار او برای بیرون رفتن بود و مرا هم با خودش می‌برد. من هم بعد از آن به خانه می‌آمدم و تمامی نقش‌ها را بازی می‌کردم. این موضوع تاثیر فوق‌العاده‌ای بر بازیگر شدن من گذاشت.

ایگناسیو متزا از لس‌آنجلس : آیا فکر می‌کنید که در فیلم‌هایی که کارگردانی کرده‌اید نگاهتان را به حد کمال رسانده‌اید؟

آل پاچینو : من در فیلم «در جستجوی ریچارد» دیدگاه صریح و روشنی داشتم. در فیلمی که الآن دارم رویش کار می‌کنم «Salomaybe?» [درباره به روی صحنه بردن نمایشنامه اسکار وایلد «سالومه»] اولین باری است که احساس دارم ولی دیدگاهی ندارم و امیدوارم که احساسم مرا به سمت یک دیدگاه راهنمایی کند. فکر می‌کنم به این دلیل است که من خودم را یک کارگردان تمام وقت نمی‌دانم. کار من بازیگری است. من به دنیا، به عنوان بازیگری که دارد به دنیا نگاه می‌کند نگاه می‌کنم، به این علت تمام این‌ها زندگی خودم بوده است.

سارا اوروزکو از بوگوتا : آیا شده از رد کردن هیچ نقشی پشیمان شده باشید؟

آل پاچینو : بله شده. دوره‌ای در زندگی‌ام بود که نقش‌ها را فقط به این خاطر که دلم نمی‌خواست کار کنم رد می‌کردم. این به سال‌های دهه 70 برمی‌گردد. حتا همین حالا هم خیلی سخت است که خودتان را یک بازیگر بدانید. فقط این طور است که هر چند وقت یک بار حس بازی در یک نقش را پیدا می‌کنید. پیشنهاد می‌کنم «The Dresser» را ببینید. اگر می‌خواهید درباره بازیگران چیزی بدانید این فیلم فوق‌العاده‌ای است.

نریسا کوییزون از مانیل : آیا شما آدم شاد و خوشبختی هستید؟

آل پاچینو : شاد؟ تا به حال هیچوقت این کلمه را درک نکرده‌ام. من روزهای خودم را داشته‌ام. لحظاتی هست که احساس رضایت می‌کنید، یک آرامش خاص. دوره‌هایی هست که این اتفاق بیشتر از بقیه وقت‌ها می‌افتد. بچه‌هایم مرا خوشحال می‌کنند.

دانیلا گرباواک از تورنتو : اگر فیلمی از زندگی‌تان ساخته شود چه نامی خواهد داشت و چه کسی نقش شما را بازی خواهد کرد؟

آل پاچینو : نامش «داستان داستین هافمن» خواهد بود! وقتی ما شروع کردیم، [رابرت] دنیرو، داستین هافمن و من همیشه یک جورهایی با هم اشتباه می‌شدیم. مردم ما را به جای همدیگر اشتباه می‌گرفتند.

ریتا براون از مینیاپولیس : می‌دانم که شما آدم خودداری هستید اما شنیده‌ام که واقعاً می‌توانید برقصید. آیا به حضور در برنامه تلویزیونی «رقص با ستاره‌ها» هم فکر کرده‌اید؟

آل پاچینو : حقیقتا می‌توانم بهش فکر کنم. با همه تلاشی که می‌کنم که تا می‌توانم فروتن باشم باز هم یک رقاص هستم. اما فکر نمی‌کنم که در «رقص با ستاره‌ها» حضور پیدا کنم اساسا به این خاطر که من زیادی خجالتی‌ام.

سوزان اولسون از ورو بیچ : هیچوقت به تدریس فکر کرده‌اید؟

آل پاچینو : هرگز فکر نمی‌کنم که یک معلم هستم. معلمین استعداد خاصی برای این کار دارند. آن‌ها رضایت خاصی از آن به دست می‌آورند و برای‌شان مفهومی دارد و آن را بروز می‌دهند. من که این طور نیستم. در واقع هیچوقت به آن فکر نکرده‌ام و فکر هم نمی‌کنم که هیچوقت درباره‌اش فکر کنم. من فقط خودم را نشان می‌دهم و امیدوارم که کسی به بازی من هم اشاره‌ای بکند. تمام زندگی‌ام دور و بر آدم‌های بزرگ بوده‌ام و وقتی که دور و بر آدم‌های بزرگ هستید خود این چیز فوق‌العاده‌ای است. زندگی‌تان را تغییر می‌دهد. وقت‌هایی بود که در اکتورز استودیو «بازی‌خوان» بودم. یعنی این که یک جایی می‌نشینید که بازیگران حرفه‌ای می‌آیند و در صحنه‌های مختلف بازی می‌کنند و «بازی‌خوان» درباره کاری که آن‌ها می‌کنند صحبت می‌کند. این‌ها لحظات وحشتناکی برایم بود. هیچوقت نمی‌دانید که چه چیزی می‌توانید بگویید چون‌که یک بازیگر در موقعیت بسیار آسیب‌پذیری قرار دارد. شما در هیچ شرایطی نمی‌خواهید چیز اشتباهی گفته باشید. بازیگرانی دیده‌ام که به خاطر چیزی که نیاز نبوده و لازم نبوده گفته شود ضربه خورده‌اند.

دیگو سادا از مکزیک : آیا فیلم می‌تواند به عنوان یک وسیله درسی استفاده شود و اگر این طور است از دیدن فیلم‌ها چه چیزی یاد گرفته‌اید؟

آل پاچینو : همه هنرها وسیله درسی هستند مخصوصا هنر سینما. شما با کسی صحبت می‌کنید که تربیت‌اش را از طریق تئاتر و از راه سینما بدست آورده و این موضوع به این علت است که باید یاد بگیرد که چطور نقش‌های مختلف را بازی کند. بنابراین باید کسانی که نقش‌شان را بازی می‌کنم دنبال کنم و ببینم که این‌ها چه کسانی هستند و آن‌ها در چه دنیایی کار می‌کنند و کلا موضوع درباره چیست. من هیچوقت به دانشگاه نرفته‌ام. هر چیزی هم که می‌دانم از همین‌هاست.

استیسی فوئنتس از رنو، نوادا : چه حرفه‌ی دیگری بود که اگر بازیگر نمی‌شدید آن کار را انجام می‌دادید؟

آل پاچینو : یک بار در فیلمی به نام «فرانکی و جانی» نقش آشپز غذاهای سبک را داشتم. اگر کاری بود که باید انجام می‌دادم آشپزی غذاهای سبک بود. و کاری هم که هیچوقت نخواهم کرد این بود که آدمی باشم که دائم از این خانه به آن خانه نقل مکان می‌کند. چون‌که این کار را قبلا کرده‌ام و اسباب‌کشی از خانه‌ای به خانه دیگر واقعاً خیلی سخت است. کاری است که هیچوقت نخواهم کرد.

دنیل سپانکیویتز ساکن بغداد : هیچوقت فکر کرده‌اید که در «مخمصه» به جای پلیس، نقش آدم بد فیلم را بازی کنید؟

آل پاچینو : حقیقت امر این است که ایده بازی در نقش پلیس را دوست داشتم به این دلیل که این شخصیت دارای چنین تناقض‌ها و پیچیدگی‌هایی بود. شخصیتم در فیلم کوکائین حمل می‌کرد اما کسی این را نمی‌داند چون دو صحنه‌ای که این کار را می‌کرد از فیلم درآمده بود. از این عناصر که برایم جذابیت داشت خیلی در فیلم بود. او یک بازرس قوی بود که زیاده‌روی نمی‌کرد و یک زندگی به هم ریخته بدبختانه‌ای هم داشت.

مارتا زاک از لهستان : وقتی جلوی آینه می‌ایستید چه می‌بینید؟

آل پاچینو : چیزی که سعی می‌کنم نبینم. فقط می‌بینم که خودم دارم خودم را نگاه می‌کنم و همینطور ادامه دارد. به فکر فرو می‌روم. آیا اصلاح نیاز دارم؟ موهایم زیادی بلند است؟ روز خوبی داشته‌ام؟ نیازی هست که صورتم را بشویم؟ همینطور ادامه دارد.

ایگناسیو متزا از لس‌آنجلس : چه بازیگرانی برای به‌تصویر کشیده شدن فیلم‌تان با شما همکاری می‌کنند؟

آل پاچینو : اشتیاقم برای ساخت این کار مرا به سمت آن کشانده است، هر نامی که می‌خواهید روی آن بگذارید اما نامی من که روی آن گذاشته‌ام «Salomaybe» است که ترکیبی از اسکار وایلد، خودم و سالومه است. یک جور شور و اشتیاق مرا به سمت کشف این موضوع کشانده و واقعا نمی‌دانم دارم به کدام سمت می‌روم اما امیدوارم این حس راهنمایی‌ام کند. وقتی که هر چیزی را می‌بینم آن را به موضوعات مربوط به بازیگری ربط می‌دهم. نه این‌که ب‌خواهم آن را نقاشی کنم یا از آن را فیلم بسازم. این موضوع بیشتر از هر چیزی، برای بازی کردن چیز جذابی است. همیشه لحظاتی وجود دارد که آن‌ها را می‌بینید و مردم را سهیم می‌کنید. بخصوص اگر آدم موفق و مشهوری باشید، تلاش می‌کنید که نوری را که زمان زیادی است روی شما قرار گرفته بگیرید و آن را روی چیز دیگری بتابانید تا بتوانید آن موضوع را کشف کنید.

لوک دنکر از بولتون :‌ فکر می‌کنید کدام یکی بتواند در جنگ برنده شود، براد پیت یا جورج کلونی؟

آل پاچینو : دارم این جنگ را تصور می‌کنم و می‌دانید چیست؟ نمی‌توانم. نمی‌توانم ببینم که این دو مرد با هم بجنگند چون که آن‌ها خیلی بامزه‌اند. آن‌ها بامزه‌تر از آنی هستند که بجنگند. آن‌ها آدم‌های جالبی هستند و بودن با آن‌ها خیلی بامزه است و آن‌ها خیلی بخشنده و آرام هم هستند. فکر کنم باید جنگ مساوی بشود. باشد؟ بگذارید از زیرش در بروم.

منبع : سینمای ما

با تشکر از تبیان

Spam, Worm, Trojan چه فرقی با هم دارند؟

Spam

Spam ایمیلی است که بطور اتوماتیک برای اشخاص مختلف فرستاده می شود و اغلب اوقات یک محصول ، سرویس و یا وب سایتی را تبلیغ می کند . Spam ها مانند نامه های تبلیغاتی هستند که توسط پست به شرکت ها یا منازل فرستاه می شوند .
بعضی از Spam ها شامل مطالب فریبننده می باشند مانند این جمله : " شما برنده خوش شانس ما هستید ، برای اراسل جایزه کافیست اطلاعات زیر را برای مار ارسال کنید " . بعضی دیگر شامل تصاویر و عکسهای غیر اخلاقی می باشند .

Worm

Worm ها نوعی ویروس هستند که اکثراً قابلیت تخریب به شکلی که فایلی را از بین ببرند ندارند . نحوه کار Worm اغلب به این شکل است که در حافظه اصلی کامپیوتر (Ram) مستقر می شوند و شروع به تکثیر خودشان می کنند که این عمل موجب کند شدن سیستم و کم شدن تدریجی فضای Ram می گردد . کرم ها این قابلیت را نیز دارند که برای آلوده کردن کامپیوترهای دیگر از ایمیل یا برنامه های چت استفاده می کنند .

Trojan

اسبهای تروا یا همانTrojan ، ویروس نیستند ، چرا ؟ به دلیل آنکه بر اساس تعریف ویروس قابلیت تکثیر ندارند . اما این قدرت را دارند که فایلهای سیستم را پاک کنند ، در نحوه کار نرم افزار اخلال بوجود آورند و یا سیستم را از کار بیاندازند . یک اسب تروا در حقیقت یک برنامه مخرب است که خود را به شکل یک برنامه بی خطر و معمولی نمایش میدهد .

عجیب‌ترین ویروس‌های سال 2007

آزمایشگاه امنیتی شرکت پاندا فهرستی از نرم‌افزارهای مخرب عجیب مشاهده شده در نیمه‌ی دوم سال 2007 را منتشر کرد.

Sinowal.FY؛ تروجانی است که با گرفتن فایل‌های کاربران به عنوان گروگان یک رباینده‌ی واقعی محسوب می‌شود!

این تروجان برای رمزنگاری فایل‌ها در رایانه‌هایی که آلوده می‌کند و وادار کردن کاربران برای خرید یک ابزار ویژه به منظور رمزگشایی آن‌ها طراحی شده است.

 RogeMario؛ کرمی است که هدف آن سرگرم کردن کاربرانی است که آن‌ها را آلوده می‌کند؛ این کد مخرب به گونه‌ای طراحی شده تا هر زمان رایانه‌یی را آلوده می‌کند یک نسخه از بازی معروف ماریوبراس را در آن نصب کند.

عجیب‌ترین ویروس‌های سال 2007

کرم‏هایی مانند Mimbot.A، MSMFunny.B یا MSMSend.A ممکن است در هر سازمان ارتباطی بین‌المللی مورد استقبال قرار بگیرند زیرا می‌توانند پیام‌ها را به شمار متعددی از زبان‌ها ارسال کنند، هرچند جملات ممکن است ساختار خوبی نداشته باشند اما به هر حال نمی‌توان همه چیز را یکجا داشت.

 AttachMsngr.G؛ تروجانی است که تشنه‌ی معلومات است، معلوماتی که در برگیرنده‌ی تمامی اقدامات از حرکات موس گرفته تا مکالمات مسنجر MSN کاربر در رایانه است؛ معمولا داشتن معلومات اندک خطرناک به شمار می‌رود اما در این مورد معلومات زیاد خطرناک است.

 Voter.A؛ کرمی با وجدان شهروندی است که شهروندان کنیایی را به مشارکت در انتخابات و رای به یکی از کاندیداها دعوت می‌کند اما متاسفانه تکنیک ناراحت کننده‌ای دارد زیرا هر نه ثانیه تصویر کاندیدای تبلیغی خود را نمایش می‌دهد.

 و سرانجام CivilArmy.B ورمی است که داستان می‌گوید و قبل از اخطار به کاربران در مورد آلوده کردن رایانه‌های آن‌ها داستان رمانتیکی را تعریف می‌کند؛ شاید انگیزه این ورم تشویق کاربران به مطالعه بیش‌تر باشد.

 منبع: ایسنا

با تشکر از تبیان

با شاتل بیشتر آشنا شویم

شاتل آتلانتیکس در حال بازگرداندن به پایگاه کندی بعد از

شاتل آتلانتیکس در حال بازگرداندن به پایگاه کندی بعد از

انجام تعمیرات اساسی طی ده ماه در سال 1998

 

شاتل به سفینه هایی گفته میشود که برای ماموریتهای فضایی ساخته میشوند. شاتلها را در اصطلاح Space Transportation System به معنی سیستم حمل و نقل فضایی میگویند و طراحی و ساخت به گونه ای انجام میگیرد که حداقل انجام 100 ماموریت را بتواند انجام دهد. شاتل مثل یک راکت (موشک) پرتاب شده و مانند هواپیما فرود میاید. در حال حاضر به تعداد سه عدد از این نوع سفینه های فضایی شاتل فعال بوده و برای انجام ماموریتها استفاده میشود که عبارتند از Discovery, Atlantis و Endeavour. این سفینه ها تا کنون توانسته اند فقط حدود یک چهارم ماموریت هایی را که برایشان در نظر گرفته شده به انجام برسانند.

کلمبیا (Columbia) اولین شاتل بود که به سفارش مرکز فضایی کندی ناسا (NASA"s Kennedy Space Center) در سال 1979 ساخته شد. تا به حال شاتلهای Columbia, Challenger, Discovery, Atlantis ,Endeavour جمعا" 113 ماموریت فضایی انجام داده اند و در مجموع توانسته اند 600 فضانورد را حمل کرده و چیزی بیش از 1360 تن بار را به فضا ببرند که این شامل تلسکوپ فضایی هابل (Hubble Space Telescope) و سایر وسایل ساخت و تجهیزات پایگاه بین المللی فضایی (International Space Station - ISS) نیز میشود. فهرست این شاتلها تا به امروز این چنین است:

- Columbia : اولین شاتل ساخته شده در سال 1979 و به به سفارش مرکز فضایی کندی ناسا که در اول فوریه سال 2003 بعد از انجام موفقیت آمیز ماموریت با هفت سرنشین موقع فرود منفجر شد.

- Challenger : به سفارش KSC در جولای 1982 و در28 ژانویه 1986 با هفت سرنشین موقع پرتاب منفجر شد.

- Discovery : در نوامبر 1983 ساخته شد.

- Atlantis : در آوریل 1985 ساخته شد.

- Endeavour : در می 1991 برای جایگزینی سفینه Challenger در فلوریدا ساخته شد.

اصولا" یک سفینه فضایی از سه قسمت اصلی تشکیل شده است :

شاتل در سکوی پرتاب

شاتل در سکوی پرتاب

 

1- قسمتی که خدمه در آن هستند، 2- تانکر سوخت خارجی و 3- دو پیشران (دو تانک سوخت جامد) که تامین کننده بخش عمده بالابرنده شاتل در دو دقیقه اول پرتاب هستند.

همه این اجزا در سفرهای بعدی شاتل دوباره مورد استفاده قرار میگیرند بجز تانک سوخت خارجی که بعد از اتما م سوخش در فضا رها شده ودر اتمسفر زمین میسوزد.

ماموریتها هر جایی در فضا میتوانند باشند در مدت زمانی بین 5 تا 16 روز. معمولا" در اولین پروازهای شاتل آنها کمترین خدمه (2 نفر) را حمل میکنند و بیشترین تعداد افراد معمولا" 8 نفر اند. ارزش یک شاتل بیشتر از دو میلیون پوند است و طراحی وساخت آن یک کار فوق العاده تخصصی و حساس مهندسی است و در آن از انواع رشته های مهندسی، ریاضی، فیزیک، بعضی گرایشهای شیمی و مهندسی سیستم استفاده میشود .

دو دقیقه بعد از پرتاب، شاتل به ارتفاع تقریبا" 45 کیلومتری میرسد که در این لحظه دو تانک سوخت جامد تمام شده و از شاتل جدا میشوند و در اقیانوس جایی که ناسا برایشان پیشبینی کرده میافتند و بوسیله تیم ناسا از آب گرفته میشوند تا به مرکز برده شوند وبرای پرتاب بعدی استفاده شوند.

وقتی شاتل 8 دقیقه و 40 ثانیه مسافت متناظرش را طی کرد تانک سوخت مایع خارجی (External Tank) سوختش تمام شده، در فضا رها شده ودر جو میسوزد ودر حدود 35 دقیقه بعد از پرتاب، دو پیشران موتور شروع به کار میکنند ودر مدت سه دقیقه کار میکنند تا شاتل را در مدار نهایی که برایش در نظر گرفته شده قرار دهند؛ به محض اتمام ماموریت و بازگشت به جو زمین شاتل بدون هیچ نیروی بازدارنده موتوری در پایگاه فرودآمده و به نرمی میاستد.

اگرچه شاتل برای حداکثر 20 سال کار طراحی میشوند ولی دائما" دانشمندان و مهندسین در حال ارتقا سیستم هستند. بدون اغراق ناسا هزاران تغییر و تحول کوچک و بزرگ اساسی در طراحی این شاتلها انجام داده است که مایه لیاقت و به رسمیت شناختن ناسا است. فقط از سال 1992 ناسا در حال طراحی وساخت و ارتقا سیستم به منظور داشتن ضریب ایمنی بالاتر و کاهش برخی مشکلات گزارش شده حین پرواز شاتل ها بوده که توانسته به 70 درصد از آن نائل شود. ولی در طول همین مدت ارزش عملکردی شاتل تا 40 در صد کم شده که معادل مبلغی حدود یک چهارم بیلیون دلار بوده است. با این حال در این مدت به خاطر کاهش وزن و ارتقا سیستم، شاتل توانست 8 تن بار بیشتر حمل کند.

منبع:سیمرغ

با تشکر از تبیان