••• کتول میدرخشد •••

از شما دوست عزیز میخوام که در صورت استفاده از مطالب وبلاگ حتما نام وبلاگ را به عنوان منبع ذکر نمایید.ممنونم.

••• کتول میدرخشد •••

از شما دوست عزیز میخوام که در صورت استفاده از مطالب وبلاگ حتما نام وبلاگ را به عنوان منبع ذکر نمایید.ممنونم.

نظر ملی پوشان در مورد دایی

انتخاب علی دایی با واکنش های مثبت از سوی ملی پوشان با تجربه تیم ملی مواجه شده است و حتی بعضی ها وی را شناسنامه فوتبال ایران برشمرده و موفقیتش را همراه با تیم ملی قطعی دانسته اند.

در زیر صحبتهای رحمان رضایی، علی کریمی و آندرانتیک تیموریان را در خصوص انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی می خوانید:

رضایی: دایی بهترین انتخاب بود

مدافع تیم ملی ایرانی تیم فوتبال لیورنوی ایتالیا گفت: علی دایی بهترین گزینه برای سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال بود.

رحمان رضایی در گفتگو با ایسنا، اظهار کرد: به نظرم فدراسیون فوتبال بهترین انتخاب را انجام داد و این انتخاب به جایی بود. دایی لیاقت سرمربی‌گری تیم ملی را داشت و اطمینان دارم تیم ملی با "دایی" می تواند موفق شود.

وی افزود: دایی مربی‌ای است که سال‌ها در فوتبال اروپا بازی کرده و به دانش فوتبال روز دنیا آشناست. من از انتخاب دایی خوشحالم و هر کاری که بتوانم برای موفقیت تیم ملی با دایی انجام خواهم داد.

رضایی در پاسخ به این سوال که گفته می‌شود، برخی از بازیکنان بزرگ تیم ملی با حضور دایی در تیم ملی مشکل دارند؟ گفت: قطعا این چنین نیست و دایی می تواند روی کمک بازیکنان با تجربه تر تیم ملی حساب کند. بر عکس شایعه‌ای که وجود دارد به نظرم، 5، 6 بازیکن قدیمی تیم با توجه به رفاقت دیرینه‌ای که با دایی داشته‌اند می‌توانند بیشترین کمک را به دایی کنند. هر چه باشد دایی چند سال در کنار ما در تیم ملی بازی کرده و این کار او را برای موفقیت در تیم ملی هموارتر می کند. رضایی تاکید کرد: اطمینان دارم که تیم ملی با دایی می تواند موفق شود و به جام جهانی هم صعود کند.

وی افزود: اگر دایی صلاح دید و من را به تیم ملی را دعوت کرد، بدون کوچکترین مکثی به تیم ملی خواهم آمد و تلاش خواهم کرد که جواب خوبی به اعتماد دایی و تیم ملی بدهم اما، به هرحال برای تیم ملی آرزوی موفقیت می کنم. تنها امیدوارم که خیلی زود تمرینات تیم ملی برای بازی با کویت آغاز شود.

این مدافع ایرانی درباره بازی این تیم برابر کاتانیا و غیبتش این دیدار تاکید کرد: همچنان از ناحیه پا مصدومم و به همین دلیل در این بازی به میدان نرفتم اما به طور کل وضعیتم بد نیست هر چند که برای انتخاب تیم جدیدم منتظر پایان فصل هستم.

رضایی درباره پیروزی لیورنو در این دیدار گفت: با توجه به فشردگی تیم ها در میانه جدول توانستیم سه امتیاز با ارزش را در این دیدار کسب کنیم. با این سه امتیاز بیست وشش امتیازی شدیم و توانستیم به وضعیت مان در جدول سر و سامان ببخشیم. با این حال می توانستیم در این بازی بیشتر از یک گل به ثمر برسانیم. در نیمه دوم موقعیت‌های فراوانی را به دست آوردیم اما، به غیر از همان یک گل، نتوانستیم گل دیگری بزنیم، هرچند که برای گرفتن سه امتیاز همان یک گل هم کفایت می کرد.

 

تیموریان: دایى شناسنامه فوتبال ایران است

آندرانیک تیموریان قبل از ما خبر سرمربیگرى دایى را شنیده بود و حسابى خوشحال بود: «خوشحالم که شناسنامه فوتبال ایران، سرمربى تیم ملى شد.» این جمله اى است که آندو آن را با حالت خاصى به زبان مى آورد تا حمایت خود را از دایى اعلام کند.  البته وی عقیده دارد گزینه هاى دیگر هم شایستگى سرمربیگرى تیم ملى را داشته اند اما دایى حتما تفاوت ویژه اى داشته که سرمربى تیم ملى شده است. آندرانیک همه شایعات اختلاف دایى با مهدوى کیا و کریمى را رد مى کند و مى گوید: این دو بازیکن اگر به تیم ملى دعوت شوند در خدمت تیم ملى خواهند بود.

نظرت در مورد سرمربیگری دایی در تیم ملی چیست؟

خیلى خوشحالم، از این بابت که هیات رییسه فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسیدند که شناسنامه فوتبال ایران را سرمربى تیم ملى بکنند امیدوارم در اولین گام تیم ملى فوتبال ایران بتواند کویت را مغلوب کند.

یعنى على دایى شناسنامه فوتبال است؟

بله، در همه جاى دنیا تا نام على دایى شنیده مى شود همه به یاد فوتبال ایران مى افتند و این خیلى مهم است.

اما گزینه هاى دیگرى هم بودند، قطبى، قلعه نویى، ذوالفقارنسب و جلالى. بحث آمدن دایى کمرنگ بود.

به هرجهت این تصمیم رییس فدراسیون و هیات رییسه است و همه باید قبول کنند.

دایى به فدراسیون هم برنامه اى نداده بود.

آن طور که من اخبار را دنبال مى کردم، دایى در روزهاى اول مطرح بود اما بالاخره فدراسیون با دایى مذاکره کرده و صحبت هاى دایى مثمر ثمر واقع شده است. حتما برنامه هاى او طورى بوده که ارجحیت داشته است.

یعنى دایى از گزینه هاى دیگر بهتر بود؟

گزینه هاى دیگر هم لیاقت سرمربیگرى تیم ملى را داشتند اما خب فدراسیون دایى را انتخاب کرده و باید همه ما از او حمایت کنیم.

سرمربیگرى دایى حاشیه اى پدید نمى آورد؟

نه، چطور؟

در جام جهانى آلمان خیلى ها با او مشکل داشتند؟

مثلا چه کسانى؟

مهدى مهدوى کیا، على کریمى و خیلى ها دیگر.

اولا تیم ملى ملک شخصى کسى نیست. من که با تیم ملى بودم به آن صورت حاشیه اى ندیدم و در جام جهانى هم مشکلى به آن صورت وجود نداشت.

یعنى همه حرف هایى که آن زمان گفته مى شد شایعه بود؟

خب ببینید تیم ملى در اولین بازى? بر یک به مکزیک باخت. بازى دوم با پرتغال هم همین طور ما با اختلاف دو گل باختیم. شرایط تیم خوب نبود. خب وقتى شرایط بد باشد کلى حرف و حدیث و حاشیه به وجود مى آید اما به این صورت نبود که آن را بزرگ کردند.

یعنى اگر دایى، مهدوى کیا و کریمى را به تیم ملى دعوت کند، مى آیند؟

معلوم است که مى آیند. چرا نیایند؟ باید همه دست به دست بدهیم تا تیم ملى با قدرت از مرحله مقدماتى به مرحله نهایى و سپس به جام جهانى ???? آفریقاى جنوبى صعود کند و دل همه شاد شود.

 

کریمی: انتظار ندارم به تیم ملی دعوت شوم

فارس-« دایى بهترین انتخاب براى تیم ملى است اما انتظار دعوت شدن به تیم ملى را ندارم.» این را على کریمى مى گوید. ملى پوش فوتبال ایران که زمزمه روابط نه چندان مطلوبش با على دایى از سال ها قبل هنوز به گوش مى رسد.»

ابوالفضل جلالى از زبان على کریمى درباره انتخاب على دایى مى گوید:« در بین گزینه ها، بهترین و شایسته ترین فرد انتخاب شد؛ هرچند فکر نمى کردم در این آشفته بازار، اسم على  دایى به عنوان سرمربى مطرح شود. همیشه افسوس مى خوردم که چرا در بین گزینه ها، اسمى از على دایى برده نمى شود؛ در حالى که به خاطر سوابقش، بهترین شخص براى مربیگرى است. او در سال اول مربیگرى اش سایپا را قهرمان لیگ کرد. قهرمانى با چنین تیم هایى، نشان از مدیریت و قدرت بالا دارد. او در سال دوم مربیگرى خود در سایپا دستش خالى شد و بازیکنان زیادى از این تیم رفتند. با این حال، تیمى ساخت که اگرچه مدعى قهرمانى نیست؛ اما باعث هراس بزرگان فوتبال است.»

وى در مورد روابط نه چندان دوستانه خود با على دایى، ادامه مى دهد:« همان زمان که عنوان مى کردند رابطه من و او مناسب نیست، هر روز قسم مى خوردم که مشکلى ندارم. در جام جهانى که به ساک پزشک تیم لگد زدم، دایى بود که مرا بغل کرد و دلدارى داد. پیش از این که او به عنوان یک گزینه مطرح شود نیز از او حمایت کرده بودم. به خاطر اینکه همبازى  سابقم سرمربى تیم ملى شده، باید با فداکارى بیشتر و تلاش مضاعف براى موفقیت تیم ملى کار کنیم تا تیم ملى مقتدر داشته باشیم که باعث سرافرازى ایران شود.»

على کریمى در خصوص احتمال دعوت نشدنش به تیم ملى مى گوید:« انتظار دعوت شدن را ندارم؛ حتى اگر این اتفاق هم بیفتد و در تیم ملى حضور نداشته باشم، باز هم مى گویم بهترین گزینه انتخاب شده  است. یکى از خصوصیات مثبت دایى این است که فردى مقتدر است که به سفارش شخصى توجه نمى کند و در سایه نام شخصى قرار نمى گیرد.»

گفتگویی با محبوب ترین دزد دریایی دنیا

 

 

«لذت می‌برم وقتی توی خیابان، بچه‌ای من را می‌بیند و داد می‌زند: هی، جک گنجیشکه!» این را جانی دپ 44 ساله‌‌ای می‌گوید که خودش هم از بین 38 فیلمی که بازی کرده، نقش «جک گنجیشکه» را بیشتر دوست دارد.
او با وجود محبوبیت و شایستگی‌اش، امسال هم موفق به دریافت جایزه اسکار نشد؛ جایزه‌ای که به خاطر بازی در فیلم «سوئینی تاد» نامزد آن شده بود.

دندان‌های‌ طلای «جک گنجیشکه» واقعا طلا بود؟

طلا و پلاتین.

روکش بود یا دندان واقعی؟

نه بابا. روکش بود. البته دو دندان دیگر هم طلا بود که با اصرار تهیه‌کنندگان برداشتیم. 

چرا؟

می‌گفتند داشتن دندان‌های طلا به این شخصیت آسیب می‌زند. آنها با بافتن ریش هم مخالف بودند. اما من هم با آنها مخالفت کردم.

در مقابل تهیه‌کنندگان؟ چطوری؟

خیلی ساده. گفتم «من به نظرتان احترام می‌گذارم. تا حدی هم کوتاه می‌آیم. مثلا دو تا از دندان‌های طلا را بی‌خیال می‌شوم ولی همه آن را، نه. از بافت ریش هم نمی‌گذرم چون فکر می‌کنم به شخصیت داستان آسیب می‌زند.» خیلی صادقانه به تهیه‌کنندگان گفتم «شما مرا استخدام کرده‌اید تا کاری را برایتان انجام بدهم، پس بگذارید آن کار را بی‌عیب و نقص انجام بدهم. به من اعتماد کنید. اما اگر نمی‌توانید، پس بروید سراغ یک هنرپیشه دیگر.»

سال‌ها است که در فرانسه زندگی می‌کنی. روابطت با هالیوود تغییری نکرده؟

زیاد، خیلی زیاد. البته به طور مستمر که در فرانسه نبوده‌ام. به هر حال، من که شهروند فرانسوی نیستم. اما در همین مدت چنان از هالیوود دور شده‌ام که دیگر هیچ چیزی برایم مهم نیست. اسم خیلی‌ها را نمی‌دانم، خیلی‌ها را نمی‌شناسم، برایم مهم نیست کی شاهکار کرده، کی‌ گند زده، کی چه‌قدر درآمد داشته، کی ورشکست شده؛ و این خیلی خوب است. 

قبول داری در میان ستارگان سینما، تو از یک جایگاه منحصر به فرد و دست‌نیافتنی برخورداری؟

(با خنده) این‌ها که گفتی، یعنی چی؟ یک جور مریضی خطرناک است؟

نه دیگر. واقعیت است؛ هم محبوبی، هم مورد احترام. هواداران بی‌شماری در سرتاسر جهان داری و منتقدان هم تو را تحسین می‌کنند و تو را صاحب سبک می‌دانند.

امیدوارم همین‌طور باشد که می‌گویی. به هر حال، ممنونم. 

فکر می‌کردی در حرفه‌ات تا این حد پیشرفت کنی؟

می‌توانم بگویم بله، می‌دانستم. مثلا وقتی درگیر بازی در مجموعه تلویزیونی «خیابان جامپ، پلاک 21» بودم، می‌دانستم که این برای من حکم یک جور دوره آموزشی را دارد و بالاخره تمام می‌شود: 5 روز در هفته، 7 تا 9 ماه در سال، 4 سال آزگار باید می‌رفتم جلوی دوربین. با این‌که آموزش خوبی بود ولی به نوعی خط مونتاژ شبیه شده بود؛ خالی از هر خلاقیتی. اصلا راضی‌کننده نبود. من که احساس می‌کردم دارم دوره حبسم را می‌گذرانم.

و بعد از همین مجموعه‌ تلویزیونی چندساله بود که خودت را بالا کشیدی؟

بله دیگر. بعد از آن بود که شروع کردم به بازی در فیلم‌های سینمایی. اصلا هم فکر نمی‌کردم که قرار است چه بشود. فقط نقشی را می‌پذیرفتم که از بازی آن لذت می‌بردم. واقعا از بازی در آن فیلم‌ها و شخصیت‌ها راضی‌ام. من شانس آوردم که آنها را به من پیشنهاد دادند. به همه فیلم‌هایی که بازی کرده‌ام، افتخار می‌کنم. تجربه بی‌نظیری بود. اما این‌که بازی من چه‌طور بود، به من مربوط نمی‌شود. من نمی‌توانم در این باره قضاوت کنم.

وقتی فیلم‌هایت را از تلویزیون نشان می‌دهند، چه حسی داری؟

خیلی بد. اصلا نمی‌توانم از تلویزیون فیلم نگاه کنم. اما طی این سال‌هایی که در فرانسه هستم، دو اتفاق عجیب برایم افتاد. یک بار تلویزیون فرانسه فیلم «اد وود» را به زبان فرانسه پخش کرد. با زبان فرانسه، فضای فیلم حسابی سورئال شده بود. این بود که حدود 10 دقیقه آن را دیدم. یک بار هم فیلم «چه چیزی گیلبرت انگوری را می‌خورد؟» را پخش کردند که البته من هرگز این فیلم را ندیده‌ام. آن بار هم فقط عنوان‌بندی ابتدایی و صحنه افتتاحیه فیلم را دیدم که ناگهان نفسم گرفت و حالم بد شد. سریع تلویزیون را خاموش کردم و زدم بیرون. 

چرا تا حالا این فیلم را ندیده‌ای؟

البته فقط بحث این فیلم نیست. من بعضی از دیگر فیلم‌هایم را هم اصلا ندیده‌ام. این را هم بگویم که من برای تک‌تک عوامل فیلم‌هایم احترام قایلم. این‌که من فیلم‌هایم را نمی‌توانم ببینم به قدرت و ضعف آنها ارتباطی ندارد. من فکر می‌کنم وقتی بازی در یک فیلم تمام می‌شود، کار من هم با آن فیلم دیگر تمام شده است. پرونده آن فیلم برای من دیگر بسته شده است و من دیگر کاری با آن ندارم. این طوری فقط تجربه شیرین بازی در آن فیلم برایم باقی می‌ماند و هیچ چیزی نمی‌تواند این حس شیرین را از من بگیرد. این فیلم خاص برای من یادآور دوره‌ای است که واقعا نمی‌دانستم در چه جایگاهی قرار دارم، نه از نظر احساسی و نه از نظر روانی.

مردم از این فیلم خیلی استقبال کردند. این هم نتوانست تو را به دیدن آن راضی کند؟

خیلی خوشحال شدم که مردم از فیلم خوششان آمد و توانستند با گیلبرت و آرنی همذات‌پنداری کنند. خوشحال شدم که لئو برای بازی در این فیلم نامزد اسکار شد و ناراحت شدم از این‌که دارلن کیتز، که نقش مادرمان را بازی می‌کرد، نامزد دریافت جایزه نشد. باز هم تاکید می‌کنم که از استقبال مردم از این فیلم خوشحال شدم. اما واقعا تمایلی به دیدن این فیلم نداشتم. مثل چند تای دیگر از فیلم‌هایم.

بچه‌هایت فیلم‌هایت را دیده‌اند؟

بله، بعضی‌هایش را؛ ‌مثلا «ادوارد دست‌قیچی» را، «بنی و جون» را، «دزدان دریایی» را و چندتای دیگر. چند سال پیش، روزی در رستورانی، خانمی از دخترم پرسید «پدرت چه‌کاره است؟» او کمی مکث کرد و گفت «دزد دریایی».

وقتی برای افتتاح نمایش عروسک‌های روبوتی دزدان دریایی به «دیزنی لند» رفتی، بچه‌هایت هم همراهت بودند. وقتی یک عروسک روبوتی بزرگ را در نقش پدرشان دیدند، چه کردند؟

هم خودم و هم آنها، همگی حسابی هیجان‌زده شده بودیم. بچه‌ها وقتی عروسک غول‌آسای من را دیدند، داشتند شاخ درمی‌آوردند. خودم هم. وقتی برای اولین بار دزدان دریایی را به من پیشنهاد دادند، هنوز هیچی نداشت: نه فیلم‌نامه‌ای، نه شخصیتی، نه حتی داستانی. آن موقع دخترم نزدیک 3 سال داشت و من تمام آن 3 سال را همپای او کارتون تماشا کرده بودم و امثال این عروسک‌های روبوتی را می‌دیدم که البته تجربه بی‌نظیری بود. طی آن سال‌ها بود که فهمیدم این شخصیت‌های کارتونی و عروسکی برای ایفای نقش از قوانین دست‌وپاگیر ما پیروی نمی‌کنند. حوزه عمل آنها آن‌قدر وسیع بود که می‌توانستند هر کاری بکنند و همین باعث می‌شد که یک مرد 40 ساله با دختر 3 ساله‌اش، بتوانند هم‌زمان آن را تماشا کنند و لذت ببرند.

شنیده‌ام که حتی در پشت صحنه دزدان دریایی هم در قالب «جک گنجیشکه» باقی می‌ماندی؟

خب، فکر کن کل روز را در این نقش بوده‌ای؛ طبیعی است که حتی وقتی به خانه می‌روی کمی از آن نقش در وجودت باقی مانده باشد. یک بار وارد خانه ‌شدم و با همان صدای جک گنجیشکه گفتم «آهای بچه‌ها! اوضاع روبه‌راهه؟» دادشان درآمد که: «اذیت نکن، بابا! ما داریم مرد عنکبوتی می‌بینیم.»

پس مرد عنکبوتی در خانه شما قهرمان به حساب می‌آید؟

تا دلت بخواهد از این قهرمان‌ها داریم. مخصوصا پسرم که هر بار در نقش یکی از این‌ها فرو می‌رود. 

اگر قطب‌نمای «جک گنجیشکه» را در زندگی واقعی‌ات داشتی، فکر می‌کنی کدام جهت را نشان می‌داد؟

جهت خانه‌مان را؛ همان‌ جایی که خانواده‌ام هستند.

جایی گفته بودی که من هزار سال سن دارم. با این حال، طراوت کودکانه‌ای در رفتارت هست که می‌خواهم بدانم از کجا ناشی می‌شود؟

شاید از نادانی، از جهالت. شاید واقعا کودنم. نمی‌دانم. آنچه باعث می‌شود آدم، کودکانه رفتار کند، سروکله‌زدن با بچه‌ها است. تماشای کارهای بچه‌هایم، تماشای بزرگ شدن‌شان، تماشای کنجکاوی‌شان، همه و همه به من کمک کرده کودک باقی بمانم. من دلخوشی‌های ساده‌ای دارم؛ مثلا نقاشی‌های 2 سالگی بچه‌ام را نگه می‌دارم و آن را با نقاشی‌اش در 3 سالگی و بعد در 4 سالگی مقایسه می‌کنم. احساس می‌کنم دارم یک پیکاسوی دیگر را بزرگ می‌کنم.

جانی دپ در یک نگاه

نام: جان کریستوفر دپ

تاریخ تولد: 9 ژوئن 1963 ، ایالت کنتاکی امریکا

حرفه: هنرپیشه، فیلم‌نامه نویس، کارگردان، تهیه‌کننده، نوازنده

تاریخ شروع فعالیت‌ هنری: 1984

نام فرزندان: لی‌لی رز ملودی (9 ساله) و جک (6 ساله)

جوایز: جایزه سزار برای یک عمر فعالیت هنری (1999)/ جایزه گلدن گلاب بهترین هنرپیشه مرد برای بازی در فیلم سوئینی تاد (2007)/ جایزه آی‌اف‌تی برای یک عمر فعالیت هنری (2004)/ جایزه گیلد بهترین هنرپیشه مرد برای بازی در فیلم دزدان دریایی کارائیب، قسمت اول (2003)    

الگو: مارلون براندو (هنرپیشه فقید)

بهترین دوست: تیم برتون (کارگردان)

با تشکر از سایت ایرانیان انگلستان