Today we have bigger houses and smaller families; more
conveniences, but less time
ما امروزه خانه
های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان
کمتر
we have more degrees, but
less common sense; more knowledge, but less judgment
مدارک تحصیلی بالاتر اما
درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم
We have more experts,
but more
متخصصان بیشتر
اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر
We spend too
recklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too
quickly, stay up too late, get up too tired, read too little,
watch TV too often, and pray too seldom
بدون ملاحظه
ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم،
خیلی زود عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از
خواب برمی خیزیم، خیلی کم مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون
نگاه می کنیم و خیلی بندرت دعا می کنیم
با تشکر از گروه ایران ویج
We have
multiplied our possessions, but reduced our values. We talk too
much, love too little and lie too often
چندین برابر
مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می
کنیم، به اندازه کافی دوست نمی داریم و خیلی زیاد دروغ می گوییم
We've learned
how to make a living, but not a life; we've added years to life,
not life to years
زندگی ساختن را
یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را
افزوده ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان
We have taller
buildings, but shorter tempers; wider freeways, but narrower
viewpoints
ما ساختمانهای
بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های
باریکتر
We spend more,
but have less; we buy more, but enjoy it less
بیشتر خرج می
کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم
We've been all
the way to the moon and back, but have trouble crossing the
street to meet the new neighbor
ما تا ماه رفته
و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک
سوی خیابان به آن سو برویم
We've conquered
outer space, but not inner space. We've split the atom, but not
our prejudice
فضا بیرون را فتح
کرده ایم اما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب
خود را
we write more, but
learn less; plan more, but accomplish less
بیشتر می نویسیم
اما کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام
می رسانیم
We've learned to
rush, but not to wait; we have higher incomes, but lower morals
عجله کردن را
آموخته ایم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی
پایین تر
We build more
computers to hold more information, to produce more copies, but
have less communication. We are long on quantity, but short on
quality
کامپیوترهای
بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های
بیشتری تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما
کیفیت کمتری داریم
These are the
times of fast foods and slow digestion; tall men and short
character; steep profits and shallow relationships
اکنون زمان
غذاهای آماده اما دیر هضم است، مردان بلند قامت اما شخصیت های پست،
سودهای کلان اما روابط سطحی
More leisure
and less fun; more kinds of food, but less nutrition; two
incomes, but more divorce; fancier houses, but broken homes
فرصت بیشتر اما
تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما
طلاق بیشتر؛ منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده
That's why I
propose, that as of today, you do not keep anything for a
special occasion, because every day that you live is a special
occasion
بدین دلیل است که
پیشنهاد می کنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص
نگذارید، زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است
Search for
knowledge, read more, sit on your front porch and admire the
view without paying attention to your needs
در جستجو دانش
باشید، بیشتر بخوانید، در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید
بدون آنکه توجهی به نیازهایتان داشته باشید
Spend more time
with your family and friends, eat your favorite foods, and visit
the places you love
Life is a chain of moment of enjoyment, not only about survival
زندگی فقط حفظ
بقاء نیست، بلکه زنجیره ای ازلحظه های لذتبخش است
Use your crystal
goblets. Do not save your best perfume, and use it every time
you feel you want it
از جام کریستال
خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و
هر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید
Remove from your
vocabulary phrases like "one of these days" and "someday". Let's
write that letter we thought of writing "one of these days "
عباراتی مانند
"یکی از این روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنید.
بیایید نامه ای را که قصد داشتیم "یکی از این روزها" بنویسیم همین
امروز بنویسیم
Let's tell our
families and friends how much we love them. Do not delay
anything that adds laughter and joy to your life
بیایید به
خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی
را که می تواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید
Every day, every
hour, and every minute is special. And you don't know if it will
be your last
هر روز، هر ساعت
و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه
باشد
If you're too
busy to take the time to send this message to someone you love,
and you tell yourself you will send it "one of these days ".
Just think…"One of these days ", you may not be here to send it
!
اگر شما آنقدر
گرفتارید که وقت ندارید این پیغام را برای کسانیکه دوست دارید
بفرستید، و به خودتان می گویید که "یکی از این روزها" آنرا خواهم
فرستاد، فقط فکر کنید ... "یکی از این روزها" ممکن است شما اینجا
نباشید که آنرا بفرستید!
" ارسالی از جواد
کامکار از شیرکوه "
دوست گرامی شما هم لینک شدی با تشکر